
به تو عادت کرده بودم
اي به من نزديک تر از من
اي حضورم از تو تازه
اي نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگي به شبنم
مثل عاشقي به غربت
مثل مجروحي به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه هاي من بي تو
تجربه کردن مرگه
زندگي کردن بي تو
من که در گريزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گريه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبريز سکوته
خونه از خاطره خالي
من پر از ميل زوالم
عشق من تو در چه حالي
نظرات شما عزیزان:
فردین 
ساعت17:26---2 بهمن 1391
سلام عزیزم من خودم خواننده هستم واز شعری که نوشتی تو وبلاگت میخام استفاده کنم اجازه دارم؟بعد بیا وبلاگ من عزیز پاسخسلام خواهش میکنم حتما فقط اول باید آهنگتو درست کردی بفرستی به ایمیلم
جواد 
ساعت14:36---25 فروردين 1391
سلام دوست عزیز به وبلاگ ات سر زدم بسیار زیبا وخوندنی است.اگه وقت کردی به وبلاگ من هم سر بزن خوشحال میشم. پاسخ:سلام
حتما عزیز ....خوشحال میشم
|